از آنجا كه سرچشمه و منشا پديدار شدن اصطلاحي به نام "سرقفلي" اولين بار در عرف پديدار شد و در واقع مفهوم سرقفلي به نوعي زاده عرف است و حتي وجود سرقفلي در عرف علت اصلي پيشبيني آن در قانون بوده، بررسي سرقفلي بهعنوان يك پديده حقوقي عرفي در فرهنگ لغات كه به مفهوم لغوي الفاظ ميپردازند اجتنابناپذير است. مرحوم دهخدا براي تعريف لغت سرقفلي (به انگليسي Goodwill ) اين چنين شرحي نوشته است: «سرقفلي [سَ قُ] [اِ مركب] چيزي كه از كرايهدار سراي كرايه حويلي يا دكان بگيرند و آن مزد گشودن قفل است كه داخل كرايه نيست (آنندراج) حق آب و گل حقي كه مستأجر را پيدا آيد در دكان و يا حمام و يا كاروانسرايي و امثال آن و او آن حق را به مستأجر بعد از خود تواند فروخت». به بيان سادهتر ميتوان گفت سرقفلي به حق آب و گل و حقي كه به جهت جمعآوري مشتري و رونق كسب حاصل شده است نسبت داده ميشود.
در مورد پيشينه تاريخي دقيق سرقفلي و اينكه چطور و از کدام نقطه آغاز شده اطلاعات جامعي در دست نيست اما آنچه مسلم است اين است که عمر سرقفلي در حقوق ايران چنان طولاني نيست. اگرچه بنا به استنتاج برخي حقوقدانان سرقفلي از لحاظ عرفي مبتني بر مراضعات طرفين بوده و داراي عمر طولاني ميباشد. بنابراين ريشههاي حضور سرقفلي را بايد قبل از قانونگذاري در ايران جستجو كرد كه مردم فارغ از قانون و مقررات با قبول آن بهصورت كاملاً ارادي آن را در روابط استيجاري خود لحاظ ميكردند.
اگرچه سرقفلي در عرف داراي عمر نسبتاً طولاني است اما اطلاعات كاملي در خصوص چگونگي رواج آن وجود ندارد و اينكه اين تأسيس تحت تأثير چه عواملي به وجود آمده و وجه تسميه آن چيست؟
برخي معتقد هستند كه: «با تخريب بخشي از تهران قديم به نام سنگلاخ، لاجرم محلهاي كسبي در اين منطقه نيز مورد تخريب قرار گرفت و كسبه مغازههاي مزبور براي دستيابي به محلهاي كسبي جديد با پرداخت وجوهي علاوه بر مالالاجاره به صاحبان املاك موفق شدند مغازههايي را در محلهاي موردنظر خود اجاره كنند. اين موضوع تدريجاً بهصورت يك سنت درآمد و وجه مذكور به نام "سرقفلي" در بين مالكين مغازهها و كسبه و بعداً در بين مردم مشهور گرديد.
حق كسب و پيشه
به نظر ميرسد حق كسب و پيشه نيز قبل از ورود به حيطه قانون، ريشه عرفي داشته است. طوري كه بعد از اجاره يك محل و رونق كسب مستأجر در محل، كه چه بسا با تحمل هزينه و صرف وقت زياد همراه بوده باشد اين موضوع از ديد عرف دور نمانده و مردم آن را به رسميت شناختند كه تدريجاً با ورود به حوزه قانون رنگ و بوي بيشتري به خود گرفت و تحت عنوان حق كسب و پيشه و تجارت درآمد.
سرقفلي به زبان ساده مبلغي است که مستأجر در بدو ورود به عين مستاجره به مالک پرداخت مي کند و در قالب يک قرارداد توافقي مالک منافع محل تجاري با اجاره بهاي جزئي مي شود در حالي که حق کسب و پيشه بر اساس قانون براي مستاجري که رابطه استيجاري او در زمان قانون روابط موجر و مستاجر 1356 شروع شده به صورت اتوماتيک ايجاد مي شود و اراده طرفين دخالتي در ايجاد حق کسب و پيشه ندارند حال انکه که سرقفلي با اراده طرفين براي مستاجر محل ايجاد مي شود قبل از تصويب قانون روابط موجر و مستاجر 1376 عده زيادي از حقوقدانان و قضات اعتقادي به تفاوت سرقفلي و حق کسب و پيشه نداشتند اما بعد از تصويب قانون اخيرالذکر اعتقاد به تفاوت سرقفلي و حق کسب پيشه در ميان صاحب نظران تقويت شد به طوري که در حال حاضر دادگاه ها در ارزيابي حقوق مستاجرين نسبت به عين مستاجره به شدت وسواس به خرج داده و صراحتاً ارزيابي يکي از اين حقوق يا هر دوي آنها را به کارشناسي ارجاع مي دهند و کارشناسان نيز حسب ارجاع دادگاه سرقفلي يا حق کسب پيشه يا هر دو اين حقوق را ارزيابي مي کنند و در نهايت بعد از اعتراض هاي طرفين در تخليه محل هاي سرقفلي اين نظريه هاي کارشناسي مبناي حق مستاجر قرار مي گيرند. (منبع سايت: SENA2015)
فرهنگ عميد: سرقفلي را پولي ميداند كه شخصي به شخصي ميدهد تا خانه يا دكان را كه در اجاره دارد به وي واگذار نمايد آنچه از تعاريف ذكر شده برميآيد اين است كه اولاً: مفهوم سرقفلي در لغت هم در خصوص محل مسكوني و هم در خصوص محل تجارت كاربرد داشته است؛ ثانياً: از نظر لغوي سرقفلي مبلغي است كه به مالك يا مستأجر از طرف مستأجر بعدي پرداخت ميشود و بالاخره گاهي هم سرقفلي را به حق آب و گل و حقي كه به جهت جمعآوري مشتري و رونق كسب حاصل شده تعريف نمودهاند. آنچه مسلم است به دست دادن مفهوم اخير از سرقفلي همانطور كه بعداً خواهد آمد با معناي حق كسب و پيشه و تجارت موافقتر است. بنابراين، فرهنگنويساني كه سرقفلي را مبلغي ميدانند كه مستأجر به مالك و مستأجر ثاني به مستأجر اول ميپردازد به مفهوم اصطلاحي آن نزديكترند اگرچه بحث در مبناي پرداخت مبلغ از طرف مستأجر دوم به مستأجر اول اين تعريف را هم مواجهه با ايراد خواهد نمود؛ زيرا اگر مبناي پرداخت را جمعآوري مشتري و رونق كسب بدانيم مفهوم حق كسب و پيشه نمايان خواهد شد.
فرهنگ نفيسي مرحوم ناظم الاطباء: سرقفلي وجهيست كه از كرايهدار خانه و دكان علاوه بر كرايه دريافت كنند و آن مزد كشيدن قفل است و داخل در كرايه نيست.
فرهنگ نظام: سرقفلي پوليست كه علاوه بر كرايه دكان يا خانه يا امثال آنها كرايه كننده در اول به مالك يا به كرايهكننده اول ميدهد.
درباره اين موضوع از اينجا بيشتر بخوانيد
درباره این سایت