اعسار از ريشه «عُسر» که واژهاي عربي است، مشتق ميشود و به معناي نيازمند شدن يا تهيدستي است و در حقوق، صفت کسي است که تاجر نبوده و به جهت کافي نبودن دارايي اش يا عدم دسترسي به آن، قدرت پرداخت بدهي هاي خود يا هزينه هاي دادرسي را نداشته باشد.
طبق مقررات قانون تجارت، چنانچه تاجري مدعي اعسار باشد بايد ابتدا دادخواست ورشکستگي دهد و سپس با اثبات ادعاي وي، معافيت از پرداخت هزينههاي دادرسي شامل حال وي خواهد شد.
خوشبختانه مقنن در ماده 6 قانون جديد محکوميتهاي مالي، معسر را کسي ميداند که به دليل نداشتن مالي به جز مستثنيات دين، قادر به تأديه ديون خود نباشد و همچنين عدم قابليت دسترسي به مال در حکم نداشتن مال است. البته اثبات عدم قابليت دسترسي به مال برعهده مديون(معسر) است. مجالي است به صورت موردي شرايط معسر بودن توضيح داده شود.
اگر دادخواست اعسار از سوي اشخاص حقوقي يا اشخاصي که تاجر بودن آنها نزد دادگاه مسلم است طرح شود، دادگاه بدون اخطار به خواهان، قرار ردّ دادخواست وي را صادر ميکند.
يکي از مباحث مهم اعسار، آثار آن و آگاهي از مزاياي آن است. بر اساس قوانين در صورتي که حکم اعسار از سوي دادگاه صادر شود، فرد معسر از برخي مزايا برخوردار ميشود که مهمترين آنها عبارتند از:
يکي از تحولات مهم اين قانون تغيير در همين بخش است. بر اساس ماده 6 اين قانون «مُعسر کسي است که به دليل نداشتن مالي به جز مستثنيات دين، قادر به تاديه ديون خود نباشد.»
تبصره اين ماده نيز مقرر کرده است: «عدم قابليت دسترسي به مال در حکم نداشتن مال است. اثبات عدم قابليت دسترسي به مال بر عهده مديون است.»
اوج تغيير در اين حوزه را ميتوان در ماده 7 ديد، جايي که قانون گذار مقرر کرده است: «در مواردي که وضعيت سابق مديون دلالت بر ملائت وي داشته يا مديون در عوض دين، مالي دريافت کرده يا به هر نحو تحصيل مال کرده باشد، اثبات اعسار در قانون برعهده اوست، مگر اينکه ثابت کند آن مال تلف حقيقي يا حکمي شده است. در اين صورت و نيز در مواردي که مديون در عوض دين، مالي دريافت نکرده يا تحصيل نکرده باشد، هرگاه خوانده دعواي اعسار نتواند ملائت فعلي يا سابق او را ثابت کند يا ملائت فعلي يا سابق او نزد قاضي محرز نباشد، ادعاي اعسار در قانون با سوگند مديون مطابق تشريفات مقرر در قانون آيين دادرسي مدني پذيرفته ميشود.»
درباره این سایت