از عنوان دعواي قلع و قمع ميتوان به صراحت به اين نتيجه رسيد که اين دعوا مخصوص اموال غيرمنقول بوده و اساسا طرح دعواي قلع و قمع در خصوص اموال منقول کاربرد ندارد منتفي است از طرف ديگر که در طرح دعواي حقوقي قلع وقمع تفاوتي نميکند. دعواي قلع و قمع تحت عنوان يک خواست? مستقل يا به تبع دعواي حقوقي ديگر مطرح شوداما نکته قابل توجه که دعواي قلع و قمع در هر دو حالت داراي ارکان و شرايط مشخصي است که بدون وجود اين شرايط، طرح دعوي مذکور مستقلاً يا در کنار ساير دعاوي حقوقي ديگر منتج به نتيجه مطلوب نخواهد بود و لذا براي روشن شدن مطلب لازم است که ارکان تشکيلدهنده اين دعوا و شرايط لازم براي پذيرش آن در محاکم قضائي، مورد بررسي قرار گيرد.
ماده 313- هرگاه کسي در زمين خود با مصالح متعلقه به ديگري بنائي بسازد يا درخت غير را بدون اذن مالک در آن زمين غرس کند صاحب مصالح يا درخت ميتواند قلع يا نزع آن را بخواهد مگر اينکه به اخذ قيمت تراضي نمايند.
ماده 503- هرگاه مستأجر بدون اجازه موجر در خانه يا زميني که اجاره کرده وضع بنا يا غرس اشجار کند هريک از موجر و مستأجر حق دارد هر وقت بخواهد بنا را خراب يا درخت را قطع نمايد در اين صورت اگر در عين مستأجره نقصي حاصل شود بر عهده مستأجر است.
ماده 504- هرگاه مستأجر بهموجب عقد اجاره، مجاز در بنا يا غرس بوده، موجر نميتواند مستأجر را به خرابکردن يا کندن آن اجبار کندو بعد از انقضا مدت اگر بنا يا درخت در تصرف مستأجر باقي بماند موجر حق مطالبه اجرتالمثل زمين را خواهد داشت و اگر در تصرف موجر باشد مستأجر حق مطالبه اجرتالمثل بنا يا درخت را خواهد داشت.
ادامه مطلب در: مهمترين ارکان دعواي قلع و قمع
درباره این سایت